از صبح تا پایان شب بر شما چه خواهد گذشت؟!…
فروردین:شما امروز دوست دارید راه میان بری را امتحان کنید و یا بر مشکلی که دیگران نیز چندان توجهی بهش نمیکنند سرپوش بگذارید. شما وقتی این کار را بکنید، واقعا خوشحال خواهید شد. البته فقط برای یک مدت کوتاه! و حالا جهان برای شما زیاد بر وفق مراد نمیچرخد و نتیجه عملتان به خودتان بازخواهد گذشت! پس قبل از اینکه دست به کار احمقانه ای بزنید، داشتن نگرش منطقی بهتان کمک میکند که واقعیت ها را وارد زندگی تان کنید.
اردیبهشت: شما امروز حس خوبی دارید و این حس کمکتان میکند تا از هر چیز ارزشمند به درستی استفاده کنید. شما میتوانید به توانایی مثبت خود -یعنی دیدن پتانسیلهای مثبت در هر موقعیتی و انگیزه دادن به دیگران برای پیش رفتن در جهت هدفتان- کاملا آگاهی داشته باشید. اما بیش از اندازه ایده خود را بزرگ جلوه ندهید، زیرا اگر مشخص شود که نمیتوانید به تمام قولهایی که میدهید عمل کنید خیلی سریع حمایت دیگران را از دست خواهید داد!
خرداد: تحت تاثیر افکار و خیالات خود قرارگرفتن شاید در ظاهر مثل تفریح و سرگرمیبی ضرری باشد، اما نتیجه کار از تصورات شما درسرسازتر خواهد بود. الان شما قادر هستید آسمان آبی را هم به دیگران بفروشید! حتی اگر اصلا قابل دسترس نباشد. متاسفانه حتی کار سخت و زیاد و هم برای درست کردن تصویر قشنگی که شما از واقعیات زندگی برای خود ترسیم کرده اید کافی نیست. به جای اینکه با داشتن توقعات غیر ممکن خود را در دام شکست بیندازید، در جهت برآورده ساختن آرزوهای منطقی تان هر کاری از دستتان برمیآید انجام دهید.
تیر: شما امروز در مورد ابراز وجود کردن تردید دارید، چراکه نمیخواهید حقایقی که دیده اید را بد جلوه بدهید. شما دوست ندارید کسی باشید که به دیگران خبرهای بد میدهد، اما فریب کسانی که از لباسهای جدید امپراطور تعریف میکنند را نیز نمیخورید! بیشتر از اینکه به همه چیز نه بگویید بهتر است که اصلا چیزی نگویید. بحث کردن با کسانی که نمیخواهند اتفاقاتی که جلوی چشمشان رخ داده را ببینند فقط انرژی تان را تحلیل میبرد.
مرداد: ماه امروز در نشانه تان قرار دارد و بهتان یادآوری میکند حساسیت های جدید شما روی نقطه نظراتتان تاثیر میگذارد. افراد دیگر در مورد حوادثی که قرار است اتفاق بیفتد دید خیلی مثبتی دارند، و حتی اگر شما تردید داشته باشند احتمالا با آنها همراه میشوید. اما شما نباید در دام افکار جذاب و فربینده بیفتید. با زیرکی کار کنید و و بیشتر از رویاهای زیبای افراد دیگر به تجزیه و تحلیل خود اعتماد کنید.
شهریور: امرور عطارد یعنی سیاره بخت شما تحت تاثیر سیاره ژوپیتر قرار میگیرد و هر فکر خیلی کوچک و بی اهمیت را تبدیل به رساله ای کاملا فلسفی میکند! شما حالا میتوانید هر چیزی را با استدلالهای عقلی توجیه کنید و این موضوع شما را تبدیل به مذاکره کننده ای موثر میی کند. اما متاسفانه دیدن جنبه منفی یک موضوع برای شما خیلی سخت است و شاید خیلی دیر شود. اگر در وهله اول دیدید که یک فکر و ایده زیاد خوب نیست پس بر خوب بودن آن اصرار نکنید. اگر این کار را انجام دهید انرژی و وقت باارزشتان را تلف کرده اید.
مهر: شما امروز حتی اگر بتوانید قدرتهای خیلی بزرگ پیش رویتان را مجسم کنید، حس خیلی خوب و مثبتی خواهید داشت. منظور ما این است که شما نسبت به همیشه واقع بین تر شده و مشکلات را نیز میتوانید ببینید. اکنون شاید برای فراتر رفتن از شکهایی که به خودتان داشتید مبارزه کنید. خوشبختانه نگرشهای منفی در وجود شما زیاد دوام نمیآورند، بخصوص اگر قبل از اینکه تصورهای غلط زندگی واقعی تان را تحت تاثیر قرار دهند آنها را از زندگی خود خارج کنید.
آبان: شما امروز زیاد تمایل ندارید که خونسرد و تحلیل گر باشید، حتی اگر روش معمول شما در زندگی همیشه اینگونه باشد! شما تحت تاثیر احساسات عمیق خود هستید و آماده پریدن شده اید!! باهمه این احوال ترس و نگرانی تان در حالیکه مانع از رفتن به مراحل بعدی میشود، شما را نیز در هم میشکند. اما اگر فقط یک بار بتوانید بر محدودیتهایی که خودتان ایجاد کرده و دوستشان دارید غلبه کنید، آن وقت اوضاع بر وفق مراد میشود. اگر نمیخواهید از قوانین خود پیروی کنید، پس تغییرشان دهید.
آذر: پرداختن به مسایلی که قبلا برای آنها زمینه سازی کرده بودید، به خصوص در مورد مسائل احساسی حالا برای شما تبدیل به موضوع مهم و سختی شده است. امروز حتی باوجود سیاره بخت شما که تشویق تان میکند به امیال آنی خود بها بدهید، عاقلانه تر است که به جای پیدا کردن دوستی های جدید، دوستیهای قدیمیخود را از نو زنده کنید. اگر هم تنها هستید و دوستی ندارید، بهتر است به جای اینکه به دنبال پیدا کردن دوست باشید اول احساسات قلبی خود را تقویت کنید.
دی: امروز امکان دارد ایدههای فرد دیگری با ایدهها و افکار شما تضاد داشته باشد، اما اصلا فکر خوبی نیست که برای رسیدن به برتری نارضایتی تان را تبدیل به جنگی تمام عیار کنید. حتی اگر فکر شما بهتر است، مطرح کردن مشکلات فرصتی که در جستجویش بودید را ایجاد نمیکند؛ این کار فقط موانع بیشتری را جلوی راه شما ایجاد میکند. اما شما با بازنگری کردن در کارتان، بهتر کردن برنامههایتان و دوباره تلاش کردن وقتی که همه آمادگی دارند، فرصت عالی برای نشان دادن هوشمندی و زیرکی خود دارید.
بهمن: شما امروز میتوانید هرکسی را قانع کنید که دیدگاههای مثبتی دارید و بر روی آنها پافشاری میکنید. اما شور و هیجان شما اصلا نمیتواند جایگزین کاملی برای کارهای دشواری که شما را به اهدافتان میرساند باشد. اگر خیلی بلند پروازی نکنید، میتوانید برتمام موانع چیره شده و به موفقیتها دست پیدا کنید، اما نباید فوری منتظر دیدن نتیجه باشید. این نتیاج بیشتر از آنچه شما انتظار دارید زمان و انرژی میطلبد.
اسفند: شما امروز کارهایی زیادی دارید که باید تمامشان کنید، اما باید در برابر اتفاقات عجیبی که رخ میدهد تلاشهای زیادی را متحمل شوید. حتی اگر احساس میکنید که درحال از پا افتادن هستید، سعی کنید از نظر معنوی خود را به حد کمال برسانید. شما غالب اوقات وقتی به مانعی ظاهرا غیر قابل عبور برمیخورید اعتقاد و ایمان خود را از دست میدهید، اما حالا آماده هستید که شجاعت به خرج داده و به همه نشان دهید که چه کسی هستید!
صبحگاه:فرمانده: پس این سربازهها (بجای واژه سرباز برای خانمها باید بگوییم سربازه !) کجان؟
معاون: قربان همه تا صبح بیدار بودن داشتن غیبت میکردن
ساعت 10 صبح همه بیدار میشوند...
سلام سارا جان
سلام نازنین، صبحت بخیر
عزیزم صبح قشنگ تو هم بخیر
سلام نرگس
سلام معصومه جان
ماندانا جون، وای از خواب بیدار میشی چه ناز میشی...
صبحانه:وا... آقای فرمانده، عسل ندارید؟
چرا کره بو میده؟
بچهها، من این نون رو نمیتونم بخورم، دلم نفع میکنه
آقای فرمانده، پنیر کاله نداری؟ من واسه پوستم باید پنیر کاله بخورم
بعد از صبحانه، نرمش صبحگاه (دیگه تقریبا شده ظهرگاه)
فرمانده: همه سینه خیز، دور پادگان. باید جریمه امروز صبح رو بدید
وا نه، لباسامون خاکی میشه ...
آره، تازه پاره هم میشه ...
وای وای خاک میره تو دهنمون ...
من پسر خواهرم انگلیسه میگه اونجا ...
ناهاراین چیه؟ شوره
تازه، ادویه هم کم داره
فکر کنم سبزی اش نپخته باشه
من که نمیخورم، دل درد میگیرم
من هم همینطور چون جوش میزنم
فرمانده: پس بفرمایید خودتون آشپزی کنید!
بله؟ مگه ما اینجا آشپزیم؟ مگه ما کلفتیم؟
برو خودت غذا درست کن
والا، من توخونه واسه شوهرم غذا درست نمیکنم، حالا واسه تو ...
چون کسی گرسنه نبود و همه تازه صبحانه خورده بودند، کسی ناهار نخورد
بعد از ظهرفرمانده: چیه؟ چرا همه نشستید؟
یه دقیقه اجازه بده، خب فریبا جان تو چی میخوری؟
جوجه بدون برنج
رژیمی عزیزم؟
آره، راستی ماست موسیر هم اگه داره بده میخوام شب ماسک بزنم.
شب در آسایشگاهیک خانم بدو بدو میاد پیش فرمانده و ناز و عشوه میگه: جناب فرمانده، از دست ما ناراحتین؟
فرمانده: بله بسیار زیاد!
خب حالا واسه اینکه دوباره دوست بشیم بیایید تو آسایشگاه داره سریال فرار از زندان رو نشون میده، همه با هم ببینیم
فرمانده: برید بخوابید!! الان وقت خوابه!!
فرمانده میره تو آسایشگاه:وا...عجب بی شعوری هستی ها، در بزن بعد بیا تو
راست میگه دیگه، یه یااللهی چیزی بگو
فرمانده: بلندشید برید بخوابید!
همه غرغر کنان رفتند جز 2 نفر که روبرو هم نشسته اند
فرمانده: ببینم چیکار میکنید؟
واستا ناخونای پای مهشید جون لاکش تموم بشه بعد میریم.
آره فری جون؛ صبر کن این یکی پام مونده
فرمانده: به من میگی فری؟؟ سرباز! بندازش انفرادی.
سرباز: آخه گناه داره، طفلکی
مهشید: ما اومدیم سربازی یا زندان! عجبا!
کوه بلندی بود که لانه عقابی با چهار تخم، بر بلندای آن قرار داشت.
یک روز زلزله ای کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین بلغزد.
بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه ای رسید که پر از مرغ و خروس بود.
مرغ و خروس ها می دانستند که باید از این تخم مراقبت کنند و بالاخره هم مرغ پیری داوطلب شد تا روی آن بنشیند و آن را گرم نگهدارد تا جوجه به دنیا بیاید.
یک روز تخم شکست و جوجه عقاب از آن بیرون آمد.
جوجه عقاب مانند سایر جوجه ها پرورش یافت و طولی نکشید که جوجه عقاب باور کرد که چیزی جز یک جوجه خروس نیست.
او زندگی و خانواده اش را دوست داشت اما چیزی از درون او فریاد می زد که تو بیش از این هستی.
تا اینکه یک روز که داشت در مزرعه بازی می کرد متوجه چند عقاب شد که در آسمان اوج می گرفتند و پرواز می کردند.
عقاب آهی کشید و گفت: ای کاش من هم می توانستم مانند آنها پرواز کنم.
مرغ و خروس ها شروع کردند به خندیدن و گفتند: تو خروسی و یک خروس هرگز نمی تواند بپرد.
اما عقاب همچنان به خانواده واقعی اش که در آسمان پرواز می کردند خیره شده بود و در آرزوی پرواز به سر می برد.
اما هر موقع که عقاب از رویایش سخن می گفت به او می گفتند که رویای تو به حقیقت نمی پیوندد و عقاب هم کم کم باور کرد.
بعد از مدتی او دیگر به پرواز فکر نکرد و مانند یک خروس به زندگی ادامه داد و بعد از سالها زندگی خروسی، از دنیا رفت.
تو همانی که می اندیشی، هرگاه به این اندیشیدی که تو یک عقابی؟ پس به دنبال رویاهایت برو و به یاوه های مرغ و خروسهای اطرافت فکر نکن.
نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
امروز میخواهیم با هم کمی ریاضی کار کنیم
هدف از کلاس امروز حل برخی معادله های بسیار ساده است که شما در مدرسه آموخته اید.
البته اگر هنوز به خاطر داشته باشید...
در اینجا من به شما 3 رقم و یک نتیجه خواهم داد، شما باید با قرار دادن علامت های صحیح معادله را کامل کنید.
برای درک بهتر ابتدا یک مثال را با هم حل میکنیم، باقی معادله ها به عهده ی شماست:
2 2 2 = 6
این رابطه اینجوری درست میشه:
2 + 2 + 2 = 6
ساده بود نه؟ حالا بقیه ی معادله ها را حل کنید.
1 1 1 = 6
2 2 2 = 6
3 3 3 = 6
4 4 4 = 6
5 5 5 = 6
6 6 6 = 6
7 7 7 = 6
8 8 8 = 6
9 9 9 = 6
سلام دیروز تولد خواهر عزیزم نداجوننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن بود
امیدوارم ۱۲۰ سال عمر کنهههههههههههههههههههههههههههه
دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارممممممممممم
سلام ببخشید چند روز نبودیممممممممممممممم...
راستیییییییییی سال نوتون
مبارک