نویسنده های کوچولو

به یاد دوران بچگی

نویسنده های کوچولو

به یاد دوران بچگی

کل کل شعری حمید مصدق و فروغ فرخ زاد در شعر معروف سیب

”’حمید مصدق خرداد ۱۳۴۳″
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت

“جواب زیبای فروغ فرخ زاد به حمید مصدق”
من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را….
و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت

نظرات 4 + ارسال نظر
محبوبه شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 22:38 http://anesherlli.blogsky.com

بعضی ها برای به جایی رسیدن و بعضی ها بعد از بجایی رسیدن ، همه چیز را زیرپا می گذارند ....
شعر های طنزش هم عالی بود

[ بدون نام ] یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 00:47

یادش بخیر این اشعار رو یکی از دوستان من سر کلاس زبان فارسی تو دانشگاه برای بقیه خوند.
خیلی جالب بود
الان که این اشعار رو دیدم خاطرات اون روز برام زنده شد

asal یکشنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 17:17 http://labolgalove22.blogsky.com

باحال بود میسی

خلیل بخشی زرینکلایی دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 09:01 http://zarinkola.blogfa.com

خیلی جوانتربودم که این شعرمرحوم حمیدمصدق روخوند بودم وحفظش کردم
زیبابودشعرش
یادش خوش
مطالب شماهم زیباست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد