یه توپ دارم قلقلیه :
از آنجا که همهی توپها قلقلی هستند؛ این مصرع نشان حماقت شاعر است. یا بیانگر این موضوع است که شاعر توپهای مثلثی و مربعی و لوزی هم داشته ولی حالا فقط میخواهد در مورد آن توپش که قلقلی است، صحبت کند. در هر صورت میتوان این فرضیه را هم در نظر گرفت که شاعر میخواسته در لفافه و با استفاده از آرایههای ادبی نظیر تشبیه و استعاره، به گردی زمین که مرحوم گالیور (!) آن را به اثبات رساند، تاکید کند.
سرخ و سفید و آبیه:
این سه رنگ که نماد پرچم فرانسه است، نشان دهندهی فرانسوی بودن توپ مورد نظر است. حالا چرا فرانسه؟ خدا میداند!
میزنم زمین هوا میره/ نمیدونی تا کجا میره:
این مصراع گویای مکان سروده شدن شعر است. جایی بیرون از جو زمین. چون این مصراع بحث جاذبهی زمین را نقض میکند و در ادامه به لایتناهی بودن دنیا اشاره دارد که مسلماً به من و شما هیچ ربطی ندارد.
من این توپو نداشتم/ مشقامو خوب نوشتم:
فقر! نداشتن توپ و آتاری و پلی استیشن و … باعث شده که شاعر از درد نداری و بدبختی بنشیند و درس بخواند و مشقهایش را خوب بنویسد. برای مثال اکثر فوتبالیستها که همیشه با توپ سر و کار دارند، وضعیت درسی مساعدی ندارند.
بابام بهم عیدی داد / یه توپ قلقلی داد:
این مصراع هیچ تفسیر خاصی ندارد! جز اینکه شاعر از آرایهی مبالغه استفاده کرده است.
دعا:
۱ - رژیم دکتر اتکینز: از آنجا که نفس این آقا از جای گرم درمیآمده و در این رژیم فقط باید پروتئین مصرف کنید و قیمت جهانی پروتئین هم مثل طلا بالا رفته و دست شما به پروتئین نمیرسد، خیلی سریع لاغر میشوید. در ضمن چون به جز پروتئین چیز دیگری نمیتوانید بخورید، در هزینههایتان صرفهجویی میکنید و بازماندگان حسابی دعایتان میکنند.
۲ - رژیم دکتر متکینز: این آقا هنوز آنطور که باید و شاید در عالم پزشکی شناخته نشده و قدرش را ندانستهاند ولی بعید نیست امسال یا سال دیگر چهره ماندگاری، چیزی بشود. رژیم ایشان به این شکل است که هر وقت گرسنه شدید، یک سیخ کباب کوبیده میل میکنید و چون تازگیها در کوبیده ۲۰ درصد گوشت و ۷۰ درصد مقوا میریزند (۱۰ درصدش را هم که از سر و ته سیخ زدهاند). نه تنها در یک هفته به وزن مناسب میرسید، کلی هم به بازیافت کاغذ و مقوا کمک میکنید. فراموش نکنید تعداد درختهای کره زمین محدود است بنابراین با خرید هر سیخ کباب کوبیده به بازیافت یک درخت کمک کنید. همین امروز نیازمند یاری سبزتان هستیم.
۳ - رژیم کلهپاچه: اگر نمیدانید، بدانید که قیمت جهانی کلهپاچه به شدت بالا رفته و یک دست کلهپاچه محترم ۲۰ و اندی هزار تومان است. حتما باید توضیح بدهم این رژیم چطور شما را لاغر میکند؟
۴ - رژیم خارخاسک آبهای شیرین: تحقیقات یک موسسه در سیبری نشان داده است این گونه جانوری کالری منفی دارد و باعث لاغری میشود، علاوه بر این، صید خارخاسک در آبهای شیرین شما را به تحرک وامیدارد و به لاغر شدنتان سرعت میبخشد. فقط زود دست به کار شوید، قبل از اینکه چینیها کنسرو خارخاسک آبهای شیرین را وارد کنند و لذت صیدش را از شما بگیرند.
۵ - رژیم بنیآدم اعضای یکدیگرند: با دیدن سریالهای تلویزیون اگر قلبی از سنگ خارا هم داشته باشید باز گوشت تنتان آب میشود و چربی عین پارافین شمع از بدنتان میریزد روی فرش.
۶ - رژیم آب: هروقت گرسنه شدید، یک لیوان آب بخورید. آبی که میخورید محتوی انواع و اقسام مواد مغذی و معدنی و آلی و شناگر و غریق نجات است. دقت کنید اگر زیاد آب بخورید با توجه به مواد مغذی شناور در آن چاق میشوید.
۷ - رژیم بستنی: در این رژیم شما هر چقدر میخواهید بستنی میخورید. چون زیاد دلتان بستنی میخواهد و گرما هم به بالاترین حدی که در طبیعت میتواند برسد یعنی ۳۹ درجه رسیده است. زیاد بستنی میخرید و چون قیمت جهانی بستنی چوبی هم بالا رفته، هست و نیستتان برباد میرود، از عهده پاس کردن چکهایتان برنمیآیید و طلبکارها شما را به زندان میاندازند. در زندان با تغذیه منظم دوباره چاق میشوید، چکهایتان را با ۵۰ درصد مبلغش میخرید و از زندان بیرون میآیید. رژیم اتکینز میگیرید و لاغر میشوید.
۸ - رژیم نان: در این رژیم شما حق خرید نان ندارید؛ آخر چون قیمت جهانی نان بالا رفته، حیفتان میآید مثل سابق بقیهاش را دور بریزید و به زور همه آن را میخورید و چاق میشوید.
۹ - رژیم خاویار: توضیح بدهم؟
۱۰ - رژیم موز: نخیر. اشتباه حدس زدید. موز تنها چیزی است که در این سالها نادیده گرفته شده و در نتیجه نه تنها قیمت جهانیاش بالا نرفته بلکه ارزان شده و حتی قیمتش در برخی روزها رسیده به قیمت سیبزمینی و کدو. پس تا میتوانید موز بخورید. آنقدر بخورید که دستگاه گوارشتان یک عیب و ایراد اساسی پیدا کند یا یک بیماری لاعلاج بگیرید و بهسرعت لاغر شوید.
گروهى از فارغ التحصیلان قدیمى یک دانشگاه که همگى در حرفه خود آدم هاى موفقى شده بودند، با همدیگر به ملاقات یکى از استادان قدیمى خود رفتند. پس از خوش و بش اولیه، هر کدام از آنها در مورد کار خود توضیح می داد و همگى از استرس زیاد در کار و زندگى شکایت می کردند. استاد به آشپزخانه رفت و با یک کترى بزرگ چاى و انواع و اقسام فنجان هاى جوراجور، از پلاستیکى و بلور و کریستال گرفته تا سفالى و چینى و کاغذى (یکبار مصرف) بازگشت و مهمانانش را به چاى دعوت کرد و از آنها خواست که خودشان زحمت چاى ریختن براى خودشان را بکشند.
پس از آن که تمام دانشجویان قدیمى استاد براى خودشان چاى ریختند و صحبت ها از سر گرفته شد، استاد گفت: «اگر توجه کرده باشید، تمام فنجان هاى قشنگ و گران قیمت برداشته شده و فنجان هاى دم دستى و ارزان قیمت، داخل سینى برجاى مانده اند. شما هر کدام بهترین چیزها را براى خودتان می خواهید و این از نظر شما امرى کاملاً طبیعى است، امّا منشاء مشکلات و استرس هاى شما هم همین است. مطمئن باشید که فنجان به خودى خود تاثیرى بر کیفیت چاى ندارد. بلکه برعکس، در بعضى موارد یک فنجان گران قیمت و لوکس ممکن است کیفیت چایى که در آن است را از دید ما پنهان کند.
چیزى که همه شما واقعاً مى خواستید یک چاى خوش عطر و خوش طعم بود، نه فنجان. امّا شما ناخودآگاه به سراغ بهترین فنجان ها رفتید و سپس به فنجان هاى یکدیگر نگاه مى کردید. زندگى هم مثل همین چاى است. کار، خانه، ماشین، پول، موقعیت اجتماعى و …. در حکم فنجان ها هستند. مورد مصرف آنها، نگهدارى و دربرگرفتن زندگى است. نوع فنجانی که ما داشته باشیم، نه کیفیت چاى را مشخص می کند و نه آن را تغییر می دهد. امّا ما گاهى با صرفاً تمرکز بر روى فنجان، از چایى که خداوند براى ما در طبیعت فراهم کرده است لذت نمی بریم.
خداوند چاى را به ما ارزانى داشته نه فنجان را. از چایتان لذت ببرید. خوشحال بودن البته به معنى این که همه چیز عالى و کامل است نیست. بلکه بدین معنى است که شما تصمیم گرفته اید آن سوى عیب و نقص ها را هم ببینید. در آرامش زندگى کنید، آرامش هم درون شما زندگى خواهد کرد
خانم میان سالی سکته قلبی کرد و سریعاً به بیمارستان منتقل شد. وقتی زیر تیغ جراح بود عملاً مرگ را تجربه کرد. زمانیکه بی هوش بود فرشته ای را دید. از فرشته پرسید: آیا زمان مردنم فرا رسیده است؟ فرشته پاسخ داد: نه، تو ۴۳ سال و ۲ ماه و ۸ روز دیگر فرصت خواهی شد. بعد از به هوش آمدن برای بهبود کامل خانم تصمیم گرفت که در بیمارستان باقی بماند. چون به زندگی بیشتر امیدوار بود، چند عمل زیبایی انجام داد. جراحی پلاستیک، لیپساکشن، جراحی بینی، جراحی ابرو و … او حتی رنگ موی خود را تغییر داد. خلاصه از یک خانم میان سال به یک خانم جوان تبدیل شد! بعد از آخرین جراحی او از بیمارستان مرخص شد. وقتی برای عریمت به خانه داشت از خیابان عبور می کرد، با یک آمبولانس تصادف کرد و مرد!!! وقتی با فرشته مرگ روبرو شد بهش گفت: من فکر کردم که گفتی ۴۰ سال و اندی بعد مرگ من فرا می رسه؟ چرا من رو از جلوی آمبولانس نکشیدی کنار؟ چرا من مردم؟
…
…
…
…
فرشته پاسخ داد؛ ببخشید، وقتی داشتی از خیابون رد می شدی نشناختمت
حالت چشم
هنگام درس دادن استاد سر کلاس :
(-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-)
وقتی استاد خبر امتحان رو میده :
(o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O)
... ...
موقع امتحان:
(←.←) (→.→) (←.←) (→.→) (←.←) (→.→)
وقتی استاد موقع امتحان حواسش جمع میکنه واسه مچ گیری:
(↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓)
وقتی که نمره ها رو میزنن :
(͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏)