-
از ماست که برماست!
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1390 21:06
-
داستان طنز جالب انگلیسی با معنی فارسی
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1390 15:12
Two friends, Sam and Mike, were riding on a bus. Suddenly the bus stopped and bandits got on. The bandits began robbing the passengers. They were taking the passengers’ jewelry and watches. They were taking all their money, too. Sam opened his wallet and took out twenty dollars. He gave the twenty dollars to Mike....
-
یک داستان طنز و جالب
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1390 15:05
اینم یه داستان جالب امیدوارم خوشتون بیاد : روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به . کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد . اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی...
-
جالبببببببببببب.......
جمعه 30 دیماه سال 1390 20:18
روی علامت مثبت خیره شید.چشمک زن رو چه رنگی میبینید؟ برای چند لحظه به نقطه سیاه خیره شید.خواهید دید که هاله ان از بین خواهد رفت به وسط عکس نگاه کنید و سرتون رو جلو عقب ببرید ایا تصویر زیر میچرخد و موج میزند؟ فکر کنم همتون ایجاد موجو ببینید. چشماتونو رو عکس بچرخونید چشماتونو رو عکس بچرخونین.چه اتفاقی میفته؟...
-
ساختمان های جالب
جمعه 30 دیماه سال 1390 19:52
ساختمان کج مشهور دنیا برج کلیسای Suurhusen آلمان تندیس های غول پیکر و شگفت انگیز ساختمان عجیبی که با باران موسیقی میسازد
-
پاسخ های جالب به پرسشهای امتحانی
جمعه 30 دیماه سال 1390 19:31
پاسخ های جالب این دانش آموز موجب شده تا نمره صفر نگیرد.پاسخ ها را بخوانید: ناپلئون در کدام جنگ مرد؟ در آخرین جنگش! اعلامیه استقلال آمریکا در کجاامضا شد؟ در پایین صفحه! چگونه میتوانیدیک تخم مرغ خام را به زمین بتونی بزنید بدون آنکه ترک بردارد؟ زمین بتونی خیلی سخت است و ترک برنمیدارد. علت اصلی طلاق چیست؟ ازدواج! علت اصلی...
-
آموزش اذیت کردن ۱۰۰%تضمین شده
جمعه 30 دیماه سال 1390 19:14
دوستت تو اتاق خوابه. آروم در رو باز کن.اسپیکر و بذار تو اتاق و در رو ببند.بعد برو بیرون و ضبط و روشن کن و صدا رو تا ته زیاد کن.اگه سکته نکنه حداقل یکم می ترسه می خندین. -وقتی داری با دوستت چت می کنی همه کلمه هاتو بچسبون به هم و اصلا اسپیس نزن.خیلی حال میده -تو خیابون محکم بزن پس کله یکی و تا برگشت بگو:وااااااااااای...
-
گنجشکک اشی مشی(طنز)
جمعه 30 دیماه سال 1390 19:11
-
چرا داد می زنی؟؟؟؟؟
جمعه 30 دیماه سال 1390 18:42
استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟ شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم . استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف...
-
تست شخصیت شناسی با انگشتان
جمعه 30 دیماه سال 1390 18:36
با استفاده از عکس و انتخاب انگشت شخصیت خود را بشناسید. آیا تا به حال به طور دقیق به انگشتان دستان خود نگاه کرده اید؟ تا به حال فکر کرده اید که به کدامیک علاقه بیشتری نسبت به بقیه دارید؟ با دقت نگاه کنید، سپس توضیح مربوط به آن را بخوانید. با استفاده از عکس و انتخاب انگشت شخصیت خود را بشناسید. انگشت شماره ۱ این انگشت...
-
I love God
جمعه 30 دیماه سال 1390 18:34
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با هر username که باشم، من را connect می کند خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی کند . خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با یک delete هر چی را بخواهم پاک می کند خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه friend برای من add می کند خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه...
-
اعتراف(طنز)
پنجشنبه 29 دیماه سال 1390 13:20
- اعتراف می کنم که: به این سن که رسیدم هنوز وقتی می خوام از در خونه برم بیرون اگه جورابم سوراخ باشه عوضش می کنم با این فکر که اگر تصادف کردم و آمبولانس اومد و منو گذاشتن رو برانکارد و مردم دورم جمع شدن سوراخ جورابم ضایع نباشه... - اعتراف می کنم که: امشب بعد از 1 سال به این معما پی بردم که آقاجونم مسواکش رو کجا قایم می...
-
جالب
چهارشنبه 28 دیماه سال 1390 21:44
رییس دیوونه خونه 3 تا از بهتریناشو برای امتحان میاره اتاقش تا اونارو امتحان کنه به اولی میگه دو دو تا دیوونهه میگه 57 تا میگه تو ردی به بعدی میگه دو دو تا دیوونهه میگه سه شنبه میگه توام ردی به بعدی میگه دو دو تا میگه چهارتا میگه افرین چطوری اینو فهمیدی میگه 57 رو از سه شنبه کم کردم شد!!!!!؟
-
... حتماً بخوانید ! ! !
چهارشنبه 28 دیماه سال 1390 21:18
آیا می دانید سس مایونز به دلیل ترکیب خاصی که دارد در کنفرانسھای علمی به عنوان سم کبد معرفی می شود. آیا می دانید ساندیسھا, نوشابه ھا, بیسکویتھا, کیکھا و... با قندھای مصنوعی چون ساخارین که ١٠٠٠ برابر شیرین تر از قند معمولی است ساخته می شود که دشمن کبد و کلیه می باشد. آیا می دانید رنگھای افزودنی در نوشابه ھا, ساندیس ھا,...
-
چوپان با هوش (داستان کوتاه و خواندنی)
چهارشنبه 28 دیماه سال 1390 21:03
چوپانی مشغول چراندن گله گوسفندان خود در یک مرغزار دور افتاده بود. ناگهان سر و کله ی یک اتومبیل جدید کروکی از میان گرد و غبار جاده های خاکی پیدا شد. راننده ی آن اتومبیل که یک مرد جوان بسیار شیک پوش، با لباس های مارک دار سرش را از پنجره اتومبیل بیرون آورد و پرسید: اگر من به تو بگویم که دقیقا چند راس گوسفند داری، یکی از...
-
علمی ترین تست بینایی سنجی
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 20:25
ابتدا یکی از چشمهاتونو بگیرید. ماوس رو به سمت ستاره ی قرمز حرکت بدید. روی ستاره کلیک راست کنید. سپس دکمه (select all) رو فشار دهید. حالا نتیجه رو ببینید. * باهوش !! هرکی هرچی ازت بخواد بدون اینکه از مغزت کمک بگیری انجامش میدی؟ ;) چشات مشکل نداره بلکه مغزت مشکل داره .. Ha..HA..HA.. !!! خوب دیگه بسه. برو به کارت برس ......
-
تست چشم پزشکی
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 14:38
گربه رو در عکس زیر پیدا کنید و تو نظرات جوابو بنویسید. اگه نتونستید پیداش کنین،نیاز به چشم پزشک دارین
-
به خانم ها اعتماد نکنید
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 14:32
-
پاسخ دکتر حسابی
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 14:30
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم . دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند.
-
درک شتاب در فیزیک
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 13:42
-
قدر خانواده خود را بدانیم
یکشنبه 18 دیماه سال 1390 21:30
با زنی که در حال عبور بود برخورد کردم اووه !! معذرت میخوام... من هم معذرت میخوام , دقت نکردم ... ما خیلی مؤدب بودیم ، من و این غریبه , خداحافظی کردیم و به راهمان ادامه دادیم اما در خانه با آنهایی که دوستشان داریم چطور رفتار می کنیم کمی بعد ازآنروز، در حال پختن شام بودم.دخترم خیلی آرام کنارم ایستاد همینکه برگشتم به...
-
" ترس و خنده ؟ "
یکشنبه 18 دیماه سال 1390 21:18
یکی تعریف میکرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل، جای این که از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت؛ جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد می شه! اینطوری تعریف میکنه: من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی، ٢٠ کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو ماشینم خاموش شد و هر کاری کردم روشن...
-
ماجرای استاد و شاگرد!
یکشنبه 18 دیماه سال 1390 21:10
استاد : وقتی بزرگ شدی چه میکنی؟ شاگرد : ازدواج!!! استاد : نخیر منظورم اینه که چی میشی؟ شاگرد : داماد! استاد : اوه! منظورم این است وقتی بزرگ شوی چی بدست می آوری؟ شاگرد : زن!! استاد : ابله!!! وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چی میگیری؟ شاگرد : عروس میگیرم! استاد : پسرجان پدر و مادرت در آینده از تو چه میخواهند؟ شاگرد : یک...
-
یه دوست واقعی یه دوست معمولی
یکشنبه 18 دیماه سال 1390 21:06
یه دوست معمولی وقتی میاد خونت، مثل مهمون رفتار می کنه یه دوست واقعی درِ یخچال رو باز می کنه و از خودش پذیرایی می کنه یه دوست معمولی هرگز گریه تو رو ندیده یه دوست واقعی شونه هاش از اشکای تو خیسه یه دوست معمولی اسم کوچیک پدر و مادر تو رو نمی دونه یه دوست واقعی اسم و شماره تلفن اونها رو تو دفترش داره یه دوست معمولی یه...
-
پیرمرد خاص
یکشنبه 18 دیماه سال 1390 21:03
پیرمردی 92 ساله که سر و وضع مرتبی داشت در حال انتقال به خانه سالمندان بود. همسر 70 ساله اش به تازگی درگذشته بود و او مجبور بود خانه اش را ترک کند. پس از چند ساعت انتظار در سراسری خانه سالمندان ، به او گفته شد که اتاقش حاضر است . پیرمرد لبخندی بر لب آورد. همین طور که عصا زنان به طرف آسانسور می رفت ، به او توضیح دادم که...
-
مدیریت جالب
یکشنبه 18 دیماه سال 1390 21:01
روزی مدیر یکی از شرکتهای بزرگ در حالیکه به سمت دفتر کارش می رفت چشمش به جوانی افتاد که در کنار دیوار بیکار ایستاده بود و به اطراف خود نگاه میکرد. جلو رفت و از او پرسید: «شما ماهانه چقدر حقوق دریافت می کنی؟» جوان با تعجب جواب داد: «ماهی 2000 دلار.» مدیر با نگاهی آشفته دست به جیب شد و از کیف پول خود 6000 دلار را در...
-
برنامه نویس و مهندس
یکشنبه 18 دیماه سال 1390 20:59
یک برنامهنویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند. برنامهنویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟ مهندس که میخواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید. برنامهنویس دوباره گفت: بازى سرگرمکنندهاى است. من از شما یک...
-
طعم هدیه
یکشنبه 18 دیماه سال 1390 20:55
روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید. آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمی اش را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش که پیر قبیله بود ببرد. مرد جوان پس از مسافرت چهار روزه اش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد. پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر کشید و لبخند گرمی نثار مرد جوان کرد و...
-
آسمـان در قـاب معمـاری !
شنبه 17 دیماه سال 1390 20:54
-
سنگتراش
پنجشنبه 15 دیماه سال 1390 19:47
روزی، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگـانی رد می شد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد. در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت ها فکر...