یکی هست که کتونیش مصداق بارز صلاح کشتار جمعیه
اما ما به صورت صلح آمیز با بوی گندش پشه میکشیم!
.
.
.
مهندسی معکوس !
سر سفره دیدم غذا خیلی شور شده به مامان گفتم چرا اینقد غذا بی نمکه ؟
گفت اتفاقا من کلی نمک خالی کردم تو غذا
گفتم هاااااا !
اگه الان میگفتم غذات شوره میگفتی ما اصلا یه ماهه نمک نداریم تو خونه !
خواستم خودت اعتراف کنی!
.
.
.
استفراغ چیست ؟
نوعی سونو گرافی فوق پیشرفته که فقط در فیلمهای ایرانی جواب میدهد
و ضریب اشتباهی ندارد کلا !
حتما شخص مورد نظر حامله است !
.
.
.
یه ناشناس اس ام اس داده میگم “شما؟”
میگه “دوس داری کی باشم؟”
میگم ناتالی پورتمن!
ولی اگه به شانس منه که داداش حسین رضازادهای !
.
.
.
در زندگی هر انسانی چیز هایی هست که به خودش هم مربوط نیست
چه رسد به شما دوست عزیز!
.
.
.
از نظر دکترها همه چی یا سرطانزاست
یا احتمال ابتلا به سرطانو چل و پنج درصد کاهش میده!
.
.
.
مژده مژده !
با ارسال یک پیامک خالی به شمارهی بنده
از مزاحمت تلفنی رایگان بهرمند شوید !
.
.
.
از باگ های بعضی انسانها اینکه که دهنشون سرویس میشه
تا شات داون بشن !
یه مشت فکر و خیال در حال اجراست … !
.
.
.
اعتراف میکنم خیلی سال پیشا رفتم تو کلوپ فیلم بگیرم گفتم فیلم blood رو میخوام.
یارو گفت خون؟
گفتم نه بلوود !
حالا پیش خودش چی بهم گفت نمیدونم!
.
.
.
من نمیدونم این دست تو دماغ کردن چه جاذبه ای داره لامصب
در اون لحظه هرچی ادمه عین بز نیگا میکنن به آدم !
اَه … ادم کوفتش میشه!!
.
.
.
احتمال پیدا کردن مسیر درست بین دو مسیر موجود
١ به ١٠٠٠٠٠٠ هستش !
.
.
.
در زندگی آدم هایی هستند که دهنتو آسفالت میکنن …
حالا این به کنار
مرحله بعد از آسفالت شدن کسانی میان که با بتن کن می افتن به جونت
تر تر تر میرن رو اعصابت !
.
.
.
شمام برای تست صحیح بودن تایپ یه کلمه اونو تو گوگل سرچ میکنین ؟
یا من فقط اینجوریم !؟
.
.
.
آمارمطالعه در ایران:
کتاب خونها:۲۰ %
کتاب نخونها: ۵%
اونایی که ادا کتاب خونارو در میارن : ۷۵%
اونایی که اینو خوندن خودشونو تو۲۰% میبینن: ۱۰۰%
.
.
.
آدرس قدیم موفقیت :
بزرگراه توکل ، بلوار آرامش ، خیابان آزادی
میدان عمل ، مجتمع نشاط ، واحد پشتکار ، پلاک ۲۰ ، منزل خوشبختی
آدرس جدید :
بزرگراه پارتی زاده ، بلوار پیچ در پیچ ، خیابان نامردی ، میدان زورگویی
واحد چاپلوسی ، منزل پدر پولدار !
.
.
.
( د U سT د A ر M )
مدل جدیدش هست !
قبلیا خیلی تکراری شده بود !
.
.
.
در رساله شیمی خود هر چه گشتیم ماده بود دریغ از یک نر
.
.
.
آدما مثل ته دیگ سیبزمینی میمونن. خوباش زود میرن. !
.
.
.
وقتی سواره ماشینیم عابر های پیاده خیلی بی فرهنگ به نظر میرسن ،
اما همین که پیاده هستیم ماشین ها خیلی بی شعورن… جریان چیه!؟
.
.
.
رو اعصاب تر از اون گروهی که نمیفهمن آدم دوستشون داره
اون گروهی هستن که نمیفهمن آدم ازشون متنفره.
.
.
.
شما هم به این نتیجه رسیدین !؟
روز مبادا دقیقاً یک روز پس از خرج کردن پس اندازهای روز مباداست !
.
.
.
سلامتى همه اونایى که همیشه تو جمع میگن و میخندن
ولى دو دقیقه که باهاشون تنهایى حرف بزنى میفهمى یه دنیــــــا غصه دارن .
.
.
.
عمیقا شرمنده دزدی خواهم بود که روزی کیف مرا بزند !
.
.
.
فامیلمون معلّم بود. می گفت یه بار تو امتحان جغرافیا سؤال دادم:
“آیا می دانید طولانی ترین رود ایران چه نام دارد؟”
یه شاگرد هم تو ورقه اش نوشته بود “بله”.
پ.ن: نمره شو داده بود به بچه.
اردیبهشت: شما در این روزها احساس میکنید فاصلهای بین شما و کسی که او را دوست دارید افتاده است به همین دلیل بسیار ناراحت هستید اما ناراحت و نگران نباشید زیرا دلیل این فاصلهای که بین شما دو نفر رخ داده است به زودی مشخص خواهد شد، بهتر است در این روزها تصمیمات مهم و خطیر را نگیرید، زیرا شما دارای قدرت فکری مناسبی نیستید و ممکن است به خاطر راهی که انتخاب میکنید به بیراهه بروید. راه زندگی شما کمی باریک شده است و باید خیلی با احتیاط از پرتگاهها و درهای زندگی عبور کنید.
خرداد: شما بسیار از این که از دیگران نقد کنید و ﺁنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید خوشحال میشوید، اما لازم است بدانید این کار باعث میشود تا شما وجهه مثبت خود را از دست دهید. با دیدی مثبت به همه چیز نگاه میکنید و در دنیایی که خودتان برای خودتان ساختهاید به سر میبرید بهتر است از این دنیا خارج شده و افرادی را که در اطراف شما هستند یا وقایعی را که رخ میدهید مشاهده کنید.
تیر: وقایع منفی که در گذشته برایتان رخ داده است، اثر منفی بر روی شما گذاشته است و شما بعد از این همه مدت نتوانستهاید این اتفاقات را فراموش کنید. شما در کشاکش زندگی واقع شده بودید اما بهتر است راه خود را در این تنازع و جدل پیدا کنید، زیرا اگر راهتان را پیدا نکنید دچار نا امیدی میشوید. به صحبتهایی که میشنوید و یا خواستههایی که دیگران از شما دارند سریع جواب مثبت ندهید.
مرداد: شما باید کارها و فعالیتهای تازهای را ﺁغاز کنید، فرصتها و اتفاقات تازهای برایتان پیش میﺁید که چشم شما را بیشتر به روی دنیا باز میکند. مراقب باشید زیرا نرمش بیش از حد در کارهایتان به ضرر شما میشود. هر پیش ﺁمد یا اتفاقی برایتان رخ میدهد نباید راه شما را عوض کند، در زندگیتان پیگیر باشید. اینقدر به مسائل با دیدی منفی ننگرید، زیرا باعث میشود که به سلامتی شما ﺁسیب برسد. واقع بین باشید تا موفق شوید.
شهریور: شما زمان خود را به بطالت میگذرانید، بهتر است کارهایی انجام دهید که برای شما مفید باشد نه این که از تواناییهایتان استفاده نکنید و همه استعدادهای شما کشف نشده باقی بماند. قضاوتهای نادرستی را در رابطه با افراد انجام میدهید، مهمتر از ﺁن همه این کارها را در زندگیتان اجرا میکنید به همین دلیل باعث شده است که زندگی شما در گذشته گرههای بسیاری داشته باشد. بهتر است تا قدرت و توان کار کردن را دارید از همین امروز شروع به کار کردن کنید تا ذخیره و اندوختهای برای ﺁینده خود داشته باشید.
مهر: شما در این روزها بیش از حد به یک تعطیلات یا استراحت کوتاه احتیاج دارید. زیرا بیش از حد برای ﺁینده خود تلاش کردهاید و به همین دلیل اکنون خسته شدهاید و دیگر توانی برای ادامه راه ندارید. شما به تصورات خود بیش از حد پر و بال میدهید، رویا برای شما لازم است اما در نه در این حد که باعث سقوط شما شود. اکنون زمان ﺁن فرا رسیده است که شما یک پرش برای ﺁینده داشته باشید.
ﺁبان: شما به راحتی نمیتوانید هیجانات و صحبتهای خود را کنترل کنید، شاید به نظرتان این صحبتها کوچک باشد و ناچیز به نظر برسد اما باید به صحبتهای خود دقت کنید زیرا ممکن است از همین صحبتهایتان بر علیه شما استفاده شود. شما زیادی بیاحتیاط هستید و در کارهایتان با بی دقتی کامل عمل میکنید اما باید مواظب باشید.
ﺁذر: شما در بهترین موقعیت قرار دارید، بهتر است از این فرصت خود استفاده کنید، و تا جایی که میتوانید از زمین اوج بگیرید. شما بیش از حد مثبت بین هستید نباید در زندگی تا این حد مثبت بین باشید زیرا حوادث و اتفاقات ناگوار زیادی برایتان رخ میدهد، چون شما همه چیز را با دیدی خوب مینگرید. به مسائلی که اهمیتی ندارند زیادی فکر میکنید بهتر است تا این حد فکر و خیال نداشته باشید. اجازه دهید اطرافیانتان نیز در کارهایتان به شما کمک کنند زیرا زندگیتان سادهتر خواهد شد.
دی: با اتفاقاتی که برایتان پیش میﺁید زیادی جدی و سخت بر خورد میکنید زیرا خیلی از این اتفاقات ساده و معمولی هستند، نیازمند این همه تحقیق را ندارند، با این کارهای اضافی فقط خودتان را خسته میکنید. اجازه دهید به شما خوش بگذرد و به وقایعی که پیش میﺁید لبخند بزنید. شما ریسکهای بزرگی را در زندگیتان انجام میدهید.
بهمن: احساس میکنید با زندگی که در حال حاضر دارید کمی بیگانه شدهاید و نمیدانید چه نقشی را در زندگی حاضر دارید. به همین دلیل دچار سردرگمی شدهاید، توصیه میشود اول و در ابتدا خود را پیدا کنید و بعد قدم در کارهای مختلف بگذارید. اتفاقات تازهای در زندگی شما رخ میدهد، که باعث میشود دید تازهای پیدا کنید و انرژی فوق العاده زیادی را از این اتفاق به دست بیاورید.
یه روز تو پیاده رو داشتم می رفتم ، از دور دیدم یک کارت پخش کن خیلی با کلاس ، کارت های رنگی قشنگی دستشه ولی این کارت ها رو به هر کسی نمیده ! به خانم ها که اصلاً نمی داد و تحویلشون نمی گرفت ،
در مورد اقایون هم خیلی گزینشی رفتار می کرد و معلوم بود فقط به کسانی کارت میداد که مشخصات خاصی از نظر خودش داشته باشند ، احساس کردم فکر میکنه هر کسی لیاقت داشتن این تبلیغات تمام رنگی خیلی خوشگل و گرون قیمت رو نداره ، لابد فقط به ادم های با کلاس و شیک پوش و با شخصیت میده ! بدجوری کنجکاو بودم بدونم اون کارت ها چین !! با خودم گفتم یعنی نظر این کارت پخش کن خوش تیپ و با کلاس راجع به من چیه ؟! منو تائید می کنه ؟!
کفش هامو با پشت شلوارم پاک کردم تا مختصر گرد و خاکی که روش نشسته بود پاک بشه و برق بزنه ! شکمو دادم تو و در عین حال سعی کردم خودم رو جوری نشون بدم که انگار واسم مهم نیست ! دل تو دلم نبود ! یعنی به من هم از این کاغذهای خوشگل میده ؟! همین طور که سعی می کردم با بی تفاوتی از کنارش رد بشم با لبخندی بهم نگاه کرد و یک کاغذ رنگی طرفم گرفت و گفت : اقای محترم ! بفرمایید !
قند تو دلم اب شد ! با لبخندی ظاهری و با حالتی که نشون بدم اصلا برام مهم نیست بهش گفتم : می گیرمش ولی الان وقت خوندنش رو ندارم ! چند قدم اونورتر پیچیدم توی قنادی و اون قدر هول بودم که داشتم با سر می رفتم توی کیک ! وایستادم و با ذوق تمام به کاغذ نگاه کردم ،
فکر می کنید رو کاغذ چی نوشته بود ؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
دیگر نگران طاسی سر خود نباشید ! پیوند مو با جدیدترین متد روز اروپا و امریکا !!
مربی مهد کودک : کسری جان شمردن بلدی ؟
کسری : آره! داییم یادم داده!
مربیه : آفرین به تو پسر خوشگل و داییت!خوب حالا بگو ببینم، بعد پنج چیه؟
... ... ...
کسری : شیش!
مربیه : آفرین عزیزم، حالا بگو بعد هفت چیه؟
کسری : هشت!
مربیه : آاافرین!
حالا بگو بعد ده چیه؟
کسری : سرباز !!!
بعدش ؟ کسری : بی بی بعدش شاه .....
###################
: عزیزم دیشب خواب دیدم برای تولدم یه انگشتر الماس بهم هدیه دادی فکر میکنی
تعبیرش چیه؟!
مرد: عزیزم تا دوشنبه صبر کن معلوم میشه!
... روز دوشنبه مرد پاکتی به زن میده، زن وقتی با شوق پاکت رو باز میکنه.
داخل پاکت، کتاب تعبیر خواب بود
###################
من هروقت حس درس خوندن بهم دست میده،5 دقیقه دراز می کشم برطرف میشه
###################
یادش بخیر قدیما با هزار تومن میرفتم مغازهٔ با ۲تا نوشابه، ۳بسته چیپس، ۵تا بستنی، ۴تا شکلات میومدم بیرون.
اما الان دیگه نمیشه همه جا دوربین هست
###################
یارو کف دستش میخاره میگه پول داره واسم میرسه!گوشش میخاره میگه دارن پشت سرم حرف میزنن!کفه پاش میخاره میگه پول داره میره!
کثیفی بابا جون،کثیفی
برو حموم!
###################
طرف ، پیاز سرخ میکنه بوی ماهی بره؛ بعد اسفند دود میکنه بوی پیاز بره؛ بعد پنجره باز میزاره بوی اسفند بره ! تازه کلی هم خوشحاله از این ابتکارش !
###################
نظرتان در مورد این جمله چیست؟
(مهرم حلال ، جونم آزاد)
الف) زیبا ترین جمله دنیاست
ب) با معنا ترین جمله دنیاست
ج) خوشحالکنندهترین جمله دنیاست
د) تخیلیترین جمله عصر کنونی است
###################
یک مورچه و یک زرافه باهم ازدواج می کنند شب عروسی مورچه گم می شه بعد از یک هفته پیداش می شه بعد زرافه بهش می گه این همه مدت کجا بودی مورچه می گه :تو راه بودم که بیام بوست کنم
###################
یارو میره رستوران سوپ بخوره
سفارش میده ولی خیلی طول میکشه ،
میبینه یکی اونور نشسته ، یه کاسه سوپ جولوشه و داره سیگار میکشه .
میگه : جناب من عجله دارم ، سوپ شمارو بخورم، سوپ من که اومد مال شما
... سوپ رو که تا آخرش میخوره میبینه یه مارمولک خشکی تهش چسبیده !
... ... ... هر چی خورده بود بالا میاره تو کاسه !
اون سیگاریه میگه :
تو هم دیدیش ... !
###################
انواع عقیده در تولید :
امریکایی : هم خوب کار کنه هم با دوام باشه
انگلیسی : جنسش خوب باشه و مشتری راضی باشه
ایرانی : تا وقتی مشتری میخره سالم باشه بعد که خرید مهم نیست
چینی : فقط ایرانی بخره ... !!!!
###################
سه تا بهترین خوابیدن های دنیا:
1. خوابیدن رو پای مامان وقتی کلی خسته ای
2. خوابیدن رو شونه ی عشقت وقتی کلی تنهایی
3. خوابیدن با چشمای باز وقتی استاد داره درس میده
###################
چهار چیز که حوّا نمی توونست به آدم بگه: 1- آدمت می کنم! 2- از شوهرای دیگه یاد بگیر! 3- قبل از تو صد تا خواستگار داشتم ! 4- می رم خونه مامانم!
###################
ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﭽﮕﯽ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ
ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﻬﻤﻮﻥ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻦ"ﻣﺴﻮﺍﮎ"ﺿﺮﺭ
ﺩﺍﺭﻩ،ﺍﻻﻥ ﻫﯿﭽﮑﺲ ﺩﻧﺪﻭﻥ ﺩﺭﺩ ﻧﺪﺍﺷﺖ ... !!!
همه دور هم جمع میشدیم یواشکی مسواک میزدیم...
###################
اعصاب چیست؟
چیزیست که هیچ کس ندارد ولی توقع دارند که تو حتما داشته باشی.
توقع چیست؟
چیزیست که همه دارند و تو نباید داشته باشی .... !!!!
###################
اولین سوال دخترا در شروع ترم:
استاد منابع امتحانی چیا هست؟
پسرا از استاد در شروع ترم:
استاد نه ونیمُ ده میدین؟؟
###################
ما ایرانی ها اولین کسانی هستیم که کشف کردیم باطری قلمی با ضربه شارژ میشه
مثال:زمانی که باتری کنترل دستگاهی ضعیف میشه و کار نمیکنه تق و تق میزنیم روش تا مجبور بشه کار کنه!!!
###################
تا حالا دقت کردین تو جاده های ایران وقتی قسمت انگلیسی تابلو اسم یک شهر رو می خونین بهتر متوجه میشین تا فارسیش رو ... !!!!
###################
داشتیم با مامانم تو پاساژ راه میرفتیم یهو مامانم هلم داد داشتم با مخ میخوردم زمین!!!! میگم چرا اینجوری می کنی؟؟؟؟ میگه قوز نکن!!!!
###################
یه روزایی هست که یهو قصد می کنی اتاقتو مرتب کنی...همه ی وسایلتو که می ریزی بیرون تازه میفهمی چه غلطی کردی
###################
گرگه در خونه بزبزقندی رو میزنه؟
شنگول میگه: کیه؟
گرگه میگه : منم آقا گرگه
شنگول و منگول و حبه انگور تحت تاثیر صداقتش قرار میگیرن و درو باز میکنن
###################
به مامانم میگم میخوام برم بیمارستان ملاقات خاله..
میگه :تیریپِ فامیل دوستی ور ندار ، پرستار خوشگله امروز شیفتش نیست!
حق نه دادنی است و نه گرفتنی، بلکه خوردنی است !
(امضا:ذیحق)
شاهنامه آخرش “ه” است!
(امضا:حاج ابوالقاسم)
برای اینکه زیر پایم را خالی نکنند روی دستهایم راه می روم!
(امضا: ژیمناستیک کار)
من کلاه گیس و آبروی آدم کچل را با هم می برم!
( امضا:باد پاییز)
پله های ترقی برای بعضی ها سُر است!
(امضا: نظافتچی پله های اداره)
افراد نمک نشناس شوربخت می شوند !
(امضا: نمکی محل)
ما به جای “آن ور دنیا” شما را به “آن دنیا” می بریم !
(امضا: یک شرکت هواپیمایی)
محافظت از “اتو” های خود را به ما بسپارید !
(امضا:اتوبان)
لطفا پس از حذف یارانه لبنیات شیربهای ما را بدون یارانه حساب کنید !
(امضا: دختران دم بخت)
دوستت دارم ای میکروب آبله مرغان !
(امضا: میکروب خروسک)
آه ما سوزناک ترین آه های دنیاست !
(امضا:اژدهای هفت سر)
انواع گاز اشک آور برای سرکوب تظاهرات میوه ها موجود است !
(امضا:پیاز)
لطفا روی سگتان را بالا نیاورید !
(امضا:یک آدم گربه صفت)
در بیمارستان ها تنها ما هوایتان را خواهیم داشت !
(امضا: یک کپسول اکسیژن)
اگر از شنیدن حرف مخالف فشار خونتان بالا می رود به ما بپیوندید !
(امضا:اعضای گروه فشار)
پیشرفت علم پزشکی کار . بازار ما را کساد کرده است!
(امضا:حضرت عزراییل)
ما به جمله همیشه حق با «مشتری» است اعتراض داریم !
(امضا : جمعی از سیارات منظومه شمسی)
من بیشتر از سازمان تفکیک زباله قدر زباله ها را می دانم !
(امضا : گربه محله)
صدای آب اصلا هم طنین زندگی نیست!
(امضا:مرده شور بهشت زهرا)
قول می دهم شما را رو سفید کنم.
(امضا:گچکار سر گذر)
لطفا نان ما را آجر کنید.
(امضا : بساز و بفروش های شهر)
دوغ خیلی از نوشابه سیاه بهتر است .
(امضا : دانشمندان نژاد پرست)
سیفون برای من حکم نوشابه کنار غذا را دارد
(امضا : چاه دستشویی)
اهدای خون، اهدای زندگی است
(امضا : انجمن خون آشامان )
«ویلارد ویگان» را خالق کوچکترین مجسمههای جهان مینامند. او مجسمه بالا را داخل سوراخ یک سوزن خیاطی ساخته است! و برای ساختن مجسمه اباما و خانوادهاش واقعا سختی کشیده است! او برای خلق یک اثر معمولا چندین ماه وقت صرف میکند، و برای تراشیدن این شکلها از یک تیغ جراحی و نیزههایی مخصوص برای تراشیدن طلا استفاده میکند و برای سهولت کار آنها را روی سر سنجاق نصب میکند. برای رنگ کردن کارها هم از یک موی کنده شده از پروانههای مرده استفاده میکند (البته این پروانه حتما باید به مرگ طبیعی مرده باشد!، وگرنه او از کشتن پروانهها به خاطر خلق اثر هنری اش اجتناب میکند).
”’حمید مصدق خرداد ۱۳۴۳″
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
“جواب زیبای فروغ فرخ زاد به حمید مصدق”
من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را….
و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت
وبلاگی خواهم ساخت
خواهم افزود به وب!
سرویسش وردپرس، قالبش هرچه که شد
دور خواهم شد از آن سرویس قبل
که در آن هیچ کسی نیست که سرویسش را
در جهانوارهی پرسرعت تکنولوژی آپدیت کند!
سرویس قبلی من
سرویسی ایرانی است -عین من یا خودتان-
جنس آن اعلا نیست
دامنهش هک شده است
سرورش هم دان است
صفحه اش بی فید است
یا اگر هم دارد، اینولید است و پر از اشکالات!
این وسط اما خب، گوش وبلاگستان
از سخنرانی بی وقفهی سردمدارش، ناگهان کر شده است
وبلگ قبلی من، پیج رنکش ده بود
دامنهش هک شد و دات آی آر شد -یعنی آن رنک پرید-
وبلاگ تازهی من پیج رنکش صفر است
چه خیالی دو سه روزی است که آن را دارم
ویزیتورهای وب تازهی من روی هم یک رقمی است
چه کنم؟ وای که مایوس شدم من بسیار،
سفری کردم از آن یاس بزرگ توی وبلاگستان
دختری را دیدم شانزده ساله -تازه بالغ شده بود-
توی آن وبلاگش
از غذا پختن خود، یا که چت کردنهاش
مینویسد اما
هیت او ده رقمی است!
یا زنی بود آنجا -تازه فارغ شده بود-
عکس نوزادش را در بلاگش دیدم
از هجوم ویزیتورهاش ولی شب نشده، کانترش می ترکد!
وسط این سفرم به دختری لوس اصابت کردم
پستهایش کلا، این چنین است که رفتم خانه آمدم به دفتر روزنامه!
ویزیتورهاش ولی، میرسد به پای جمعیت چین
آخر این سفرم هجوم افکار نویی توی مغزم آمد
با خودم می گویم در پروفایل بلاگم بنویسم پررنگ:
ایهاالناس که دختر هستم.
چه کسی بود صدا زد شروین؟!
آه شروین بگو!!!
چون که این طور شود، هیت این وبلاگم
میرسد به پای وبلاگ زن خاطره گو!
اینم جدیدترین شعری که سهراب سپهری گفته:
!..کفش هایم کو ؟
دم درچیزی نیست
لنگه کفش من این جاها بود
مادرم شاید این جادیشب
کفش خندان مرا،برده باشد به اتاق
که کسی پا نچپاند در آن
هیچ جایی اثر از کفشم نیست
نازنین کفش مرا درک کنید
کفش من کفشی بود
کفشستان
و به اندازه انگشتانم معنی داشت
پای غمگین من احساس عجیبی دارد
شصت پای من از این غصه ورم خواهد کرد
شصت پایم به شکاف سر کفش،عادت داشت
کفش من پاره ترین قسمت این دنیا بود
سیزده سال وچهل روز مرا در پا بود
((یاد باد آن که نهانش نظری با مابود))
دوستان!کفش پریشان مرا کشف کنید
من در این کلّه صبح،پی کفشم هستم
تا کنم پای در آن
و به جایی بروم
که به آن((نانوایی)) گویند
شاید آن جا بتوان،نان صبحانه ی فرزندان را
توی صف پیدا کرد
باید الان بروم،...اما نه
کفش هایمنیست
کفش هایم...کو؟!