نویسنده های کوچولو

به یاد دوران بچگی

نویسنده های کوچولو

به یاد دوران بچگی

تست شخصیت شناسی با انگشتان

تست شخصیت شناسی با انگشتان 

 

 

 

با استفاده از عکس و انتخاب انگشت شخصیت خود را بشناسید. آیا تا به حال به طور دقیق به انگشتان دستان خود نگاه کرده اید؟ تا به حال فکر کرده اید که به کدامیک علاقه بیشتری نسبت به بقیه دارید؟ با دقت نگاه کنید، سپس توضیح مربوط به آن را بخوانید.

با استفاده از عکس و انتخاب انگشت شخصیت خود را بشناسید.

انگشت شماره ۱

این انگشت نماد مسایل مادی و ثروت است و کسانی که این انگشت را انتخاب می کنند، اقتصاد دانان خوبی هستند و معمولاً از نظر مالی در وضعیت خوبی قرار دارند.

انگشت شماره ۲

این انگشت نماد کار است و اشخاصی که به این انگشت اهمیت بیشتری می دهند انسان های کاری هستند و به طور کلی وجدان کاری خوبی دارند و موفقیت زیادی در کارها دارند.

انگشت شماره ۳

این انگشت میزان اهمیت به خود فرد را نشان می دهد، افرادی که این انگشت را انتخاب می کنند، در مورد همه چیز اول به خود اهمیت داده و تا حدودی خودپرست و خودخواه هستند.

انگشت شماره ۴

این انگشت نماد محبت و عشق است و کسانی که این انگشت را انتخاب می کنند، انسان های احساساتی و عاطفی هستند و همواره به دنبال محبت و خوشحال کردن دیگران هستند.

انگشت شماره ۵

این انگشت نماد خانواده و فرزند هست و کسانی که به این انگشت علاقمند هستند، افرادی هستند که به خانواده پایبند بوده و به زندگی مشترک و به طور کلی روابط بین افراد اهمیت می دهند.

I love God

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با هر username که باشم، من را connect می کند


               خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی کند .

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با یک delete هر چی را بخواهم پاک می کند


         خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه friend برای من add می کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه wallpaper که update می کند


خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با اینکه خیلی بدم من را log off نمی کند


خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همه چیز من را می داند ولی SEND TO ALL نمی کند


خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می گذارد هر جایی که می خواهم Invisibel بروم


خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه جزء friend هام می ماند و من را delete و ignore نمی کند.


خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه اجازه، undo کردن را به من می دهد                خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آن من را install کرده است

 
 
 
خدا را
دوست دارم به خاطر اینکه از من می پذیرد که بگویم :

خدا دوستت دارم ....
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اراده کنم، ON می شود و من می توانم باهاش حرف بزنم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه دلش را می شکنم، اما او باز من را می بخشد و shout down ام نمی کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه password اش را هیچ وقت یادم نمی رود، کافیه فقط به دلم سر بزنم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تلفنش همیشه آنتن می دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه شماره اش همیشه در شبکه موجود است

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت پیغام no response to نمی دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هرگز گوشی اش را خاموش نمی کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت ویروسی نمی شود و همیشه سالم است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچوقت نیازی نیست براش BUZZ بدهم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آهنگ حرف هاش همیشه من را آرام می کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه نامه هاش چند کلمه ای بیشتر نیست، تازه spam هم تو کارش نیست

خدا را دوست دارم ، بخاطر اینکه وسط حرف زدن نمی گوید، وقت ندارم، باید بروم یا دارم با کس دیگری حرف می زنم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه من را برای خودم می خواهد، نه خودش
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه وقت دارد حرف هایم را بشنود
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه فقط وقت بی کاریش یاد من نمی افتد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم از یکی دیگر پیشش گله کنم، بگویم که ....
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه پیشم می ماند و من را تنها نمی گذارد، دوست داشتنش ابدی است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم احساسم را راحت به آن بگویم، نه اصلا نیازی نیست بگویم، خودش میتواند نگفته، حرف ام را بخواند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه به من می گوید دوستم دارد و دوست داشتنش اش را مخفی نمی کندخدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تنها کسی است که می توانی جلوش بدون اینکه خجل بشوی گریه کنی، و بگویی دلت براش تنگ شده
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه ، می گذارد دوستش داشته باشم ، وقتی می دانم لیاقت آنرا ندارم
 
  


اعتراف(طنز)


- اعتراف می کنم که: به این سن که  رسیدم هنوز وقتی می خوام از در خونه
برم بیرون اگه جورابم سوراخ  باشه عوضش می کنم با این فکر که اگر تصادف
کردم و آمبولانس اومد و  منو گذاشتن رو برانکارد و مردم دورم جمع شدن
سوراخ جورابم ضایع  نباشه...

- اعتراف می کنم که: امشب بعد از 1 سال به این معما پی بردم  که آقاجونم
مسواکش رو کجا قایم می کنه که من نمی بینم. بارها دیدم  که داره مسواک می
زنه اما به محض اینکه بعدش می رم مسواک بزنم  مسواکش غیب می شه. خب زیاد
پیچیده نیست از مسواک من استفاده می  کرده!

- اعتراف می کنم که: هفته قبل یکی از فامیل هامون اومده بود  ایران و
اصلا فارسی بلد نبود. من رو برد که از سوپرمارکت سر کوچه  سیگار بگیریم.
منم گفتم آقا یه بسته سیگار کنت با یک دونه اسپری مو  بدید. بنده خدا
پرسید این چیه؟ منم خیلی خونسرد گفتم این جایزه  سیگاره!

- اعتراف می کنم که: اولین باری که ویندوزم پرید من کل  سیستم از مانیتور
گرفته تا موس رو بردم شرکت تا برام ویندوز عوض  کنند. بی معرفت ها بهم
نگفتند که فقط باید کیس رو بیارم. این کار  یه دو سه بار دیگه هم تکرار
شد!

- اعتراف می کنم که: تو اسباب کشی همسایه مون من نشسته بودم  پشت وانت یه
طرفم گلدونشون بود یه طرف هم تلویزیون. ماشین که رفت  تو چاله من گلدونه
رو محکم گرفتم و تلویزیونه پخش شد کف آسفالت!

- اعتراف می کنم که: تا سن 13-12 سالگی با روسری می نشستم  جلو تلویزیون
مخصوصا از ایرج طهماسب خیلی خجالت می کشیدم. زیاد می  خندید، فکر می کردم
بهم نظر داره.

- اعتراف می کنم که: بچه که بودم خیلی وراج بودم. برای همین  تا از مدرسه
می اومدم همه خودشون رو به خواب می زدن.

- اعتراف می کنم که: رفته بودم واسه امتحان رانندگی، خیلی  هم استرس
داشتم. نوبت من که شد افسر بهم گفت دنده عقب برو. من هم  که کلی هول شده
بودم به جای اینکه دستم رو بذارم پشت صندلی و  برگردم عقب رو نگاه کنم
دستم رو انداختن پشت گردن افسر و محکم  داشتم می کشیدمش طرف خودم!

- اعتراف می کنم که: اولین باری که رفتم کارواش من هم همراه  کارگرها
داشتم ماشین رو می شستم که مسئول کارواش اومد خجالت زده  جمعم کرد! خوب
چی کار کنم فکر کردم زشته اونا ماشین من رو بشورن و  من وایستم نگاه کنم.

- اعتراف می کنم که: بزرگترین لذت دوران بچگی من این بود که  روزهای
بارونی تو راه مدرسه با او چکمه طوسی پلاستیکی که تا زیر  زانوم بود مثل
خل ها از جاهایی رد می شدم که آب جمع شده. وقتی  قابلیت چکمه هام رو می
دیدم که تا عمق زیاد هم پام خیس نمی شه کلی  کیف می کردم. حس ماشین شاسی
بلند بهم دست می داد.

- اعتراف می کنم که: 2 ماه به همه گفتم خطم سوخته. خواهرم  نگاه کرد دید
سیم کارت رو برعکس انداختم تو گوشی.

- اعتراف می کنم که: مامان بزرگ خدا بیامرزم توی 95 سالگی  فوت کرد. صبح
روزی که مامان بزرگم فوت کرده بود همه دور جنازش  نشسته بودیم و همه
داشتن گریه می کردن. جمعیت هم زیاد بود. من و  داداشم تو بغل هم داشتیم
گریه می کردیم. اشک فراون بود و خلاصه جو  گریه بود. یکهو دختر خالم که
تازه رسیده بود اومد تو حیاط و با  جدیت داد کشید: مامان بزرگ زود رفتی!
این رو که گفت کل خونه رفت رو  هوا... حالا خندمون قطع نمی شد.

- اعتراف می کنم که: یکی از شب های قدر ساعت 4 صبح داشتم از  مسجد برمی
گشتم خونه، توی کوچه مون دوستم رو از پشت دیدم که داره  لواشک می خوره و
هدفون تو گوششه. گفتم حالش رو بگیرم، دویدم و با  تمام قدرت یه اردنگی
نثارش کردم. برگشت و با چشمانی بهت زده نگاهم  کرد. چند ثانیه تو چشمای
همدیگه خیره شده بودیم، به خودم گفتم: اه  این که امیر نیست!

- اعتراف می کنم که: من نماینده کلاسم و هفته پیش امتحان  باکتری شناسی
داشتیم. قبل از اومدن استاد عکس باکتری رو کاملا خنده  دار رو تخته کشیدم
و نوشتم بچه ها امتحان باکتریه. وسط امتحان،  استاد باکتری دست گذاشت رو
شونه ام و گفت: من این شکلی ام؟ من هم  هول شدم گفتم بله. دیدم مثل عقاب
بهم زل زده. اومدم درستش کنم گفتم  بچه ها اینجوری میگن. فکر نکنم کسی از
8 نمره بیشتر از 3 بگیره!

- اعتراف می کنم که: موقع رانندگی تو میدون داشتم می پیچیدم  که یکی خیلی
بد پیچید جلوم. منم عصبانی شدم داد زدم: بیا، یهو بیا  تو خیابون! هنوزم
نمی دونم چی می خواستم بارش کنم که این رو گفتم:  بنده خدا هنگ کرده بود.

- اعتراف می کنم که: بچه که بودم وقتی فیلم می دیدم، همش با  خودم می
گفتم چرا هرکی از جلو تیر می خوره، از پشت می افته؟ یعنی  روی سمتی که
تیر خورده نمی افته. با خودم می گفتم لابد نمی خوان  بیشتر تیر بره تو
تنشون و دردشون بگیره دیگه...

- اعتراف می کنم که: دوستم زنگ زد خونمون گفت مارال امروز  میای سر کار؟
گفتم نه شهرستانم! بعدش فهمیدم چه گندی زدم چون به  خونه زنگ زده بود نه
موبایل!

- اعتراف می کنم که: بچه بودم یه کارتون نشون می داد که  مورچه زیره فیله
یه سوزن می زاره و فیله میره هوا. منم زیره یه  بنده خدایی سوزن گذاشتم
که بره هوا، جیغ زد ولی متاسفانه نرفت هوا!

- اعتراف می کنم که: من بودم که روی صندلی معلم کلاس پنجم  پونیز و آدامس
می چسبوندم، من بودم که همه گچ های پای تخته رو می  پیچوندم، من بودم که
وقتی یه کلاس خالی گیر می آوردم با گچ روی  دیوارهاش برای معلم ها و مدیر
و ناظم فحش می نوشتم. من بودم که می  رفتم دستشویی مدرسه تمام شیرهای آب
رو تا ته باز می کردم و در می  رفتم، من بودم که زمستون ها به شوفاژهای
کلاس ویکس می مالیدم که  حال همه بهم بخوره و کلاس تعطیل بشه...

- اعتراف می کنم که: همین که چشم مامانم رو دور می دیدم،  هرچی تور و
پارچه خوشگل داشتیم اعم از سفید و سبز و سرخابی جمع می  کردم. یه لحاف
کوچولو هم داشتم خیلی خوشگل بود. بعد می رفتم تو  اتاق همه این ها رو با
هم می انداختم روی سرم، کلی حال می کردم که  مثلا عروس شدم. اون زیر از
گرما و کمبود اکسیژن خفه می شدم. می  اومدم بیرون نفس می گرفتم، بعد
دوباره به عروس بودنم ادامه می  دادم! مامانم که وضع رو اینجوری دید یه
لباس به اصطلاح عروس واسم  خرید...

- اعتراف می کنم که: بچه که بودم دوس داشتم 20 قلو دختر  داشته باشم!

- اعتراف می کنم که: بچه که بودم هدیه روز مادر به مامانم  شناسنامش رو
دادم. با این توضیح که توی تموم برگه هاش نقاشی کشیده  بودم که خوشحال
شه!

... حتماً بخوانید ! ! !

آیا می دانید سس مایونز به دلیل ترکیب خاصی که دارد در کنفرانسھای علمی به عنوان سم کبد معرفی می شود.

آیا می دانید ساندیسھا, نوشابه ھا, بیسکویتھا, کیکھا و... با قندھای مصنوعی چون ساخارین که ١٠٠٠ برابر شیرین تر از قند معمولی است ساخته می شود که دشمن کبد و کلیه می باشد.

آیا می دانید رنگھای افزودنی در نوشابه ھا, ساندیس ھا, کیکھا, آدامسھا و ... ھمه سرطان زا ھستند.

آیا می دانید قیمت روغن ھای مایع مثل آفتابگردان اگر واقعی باشد حدود ١٢ الی ١۵ ھزار تومان خواھد بود ولی الان در بازار ٩٠٠ الی 1400 تومان است که از یک کیلو تخمه آفتابگردان ارزانتر است.

آیا می دانید بیشتر محتوای روغن ھای مایع از پارافین خوراکی که محصول پالایشگاھای نفت است درست شده است که کلسترول خون را افزوده موجب چربی خون و... می شود...  که بسیار کشنده است.

آیا می دانید در اکثر کارخانه ھای آبلیموھای صنعتی حتی یک عدد لیمو ھم وارد نمی شود و آب لیمو صنعتی از "آب کاه"  بعلاوه برخی اسانسھا و جوھر نمک تولید می شود که ھمین امر موجب ته نشین نشدن محتوای آب لیمو می باشد

آیا می دانید کره گیاھی دروغی بیش نیست و با مواد پایه ای نفت و در برخی کشورھا نیز از فضولات انسانی تولید می شود و موجب تشکیل پلاک اتروم در عروق کرونر قلب و بیماریھای ایسکمیک قلبی می شود و شعار "کره مارگارین گیاھی "دوست قلب شما ، فریب افکارعمومیست.

آیا می دانید مواد قندی موجود در نوشابه ھا موجب پوسیدگی دندانھا می شود، دندان شکسته داخل نوشابه پس از ٧ ساعت حل می شود.

آیا می دانید سس مایونز از ھمه غذاھا مضرتر برای صدمه به پوست و جوش صورت است.

آیا می دانید پنیر پفک اغلب پنیر تلخ ، پنیر فاسد و گندیده تاریخ مصرف گذشته می باشد

چسبندگی پفک براساس تحقیقات تا ٧ بار مسواک ھم تمیز نمی شود و موجب بی اشتھایی میشود و آمار مصرف پفک در ایران روزانه ھر نفر ٢ عدد می باشد.

" توضیح : جدیداٌ یک پزشک معروف طب سنتی و اسلامی نیز در مجالس سخنرانی خصوصی این مطالب را تاً یید نموده است. "

  

 

 

 

… اما چه کنیم؟ 

 

 

 

بھترین غذا آبگوشت با گوشت گوسفند است و بھترین روغن, روغن حیوانی است. روغن کنجد و زیتون ھم بھترین روغن گیاھیست.

بھترین نان نانھای سبوس دار است مثل نان سنگک " طبق بررسی، ویتامین های گروه B  تا حدود 5 برابر نان سفید است "  بھترین نوشابه سکنجبین است که ترکیب مقداری عسل و سرکه و ... می باشد.

بیش از صد نوع چای ھم اکنون در کشور ما موجود است که متناسب با مزاجھا مصرف انواع آنھا توصیه می شود مثل:  چای کوھی, گل گاو زبان,سنبل الطیب, گزنه, زنجبیل, گل نسترن, پونه, بابونه, دارچین, آویشن, استخودوس، ھمراه کمی نبات بجای قند وشکر استفاده از خرما, ارده شیره انواع میوه ھا کشمش, توت خشک, عسل بسیار بجاست.

بھترین ظرف که ھم کمبودھای خون بدن را جبران کرده و ھم موجب میکروب زدائی از غذا می شود ظرف سنگی و مسی می باشد

بھترین تنقلات آجیل ھای طبیعی ھستند که به جھت طبع گرمشان بسیار مفید می باشند.

مصرف آجیل ھا جزء فرھنگ عمومی بوده است .

غذاھای خورشی سنتی, غذاھای سرخ نشده سالم بوده ، که کم کم با فست فودها و غذاهای مضر فرنگی جایگزین شده است.

سبزی خوردن بویژه نعنا بجای سالادھای امروزی پرچرب بسیار بجاست.

شیر ولبنیات حتماً باید جوشانده شود.

 حبوبات بخصوص نخود  اگر خیس شده و آب آن بدور ریخته شود موجب نفخ نمی شود. سس دست ساز طبیعی ، مخلوط تخم مرغ وسرکه بطور تازه قابل استفاده

است.

کلیه غذاھای طبیعی بطور تازه استفاده شود.

 از خوردن میوه در غیر فصل آن خودداری شود. ضمناً عمده میوه در محل جغرافیای رویش طبیعی آن مفیدتر است. پوست میوه ھا بعنوان ماسک جھت نرمی و زیبایی پوست بسیار مفید است میو ھا و سبزی جات ھرچه بیشتردر معرض نور خورشید قرار بگیرند مفیدترند و فقط سنگ نمک و پودر آن, نمک سالم و قابل استفاده ھستند.

 استفاده از چوب مسواک بنام چوب اراک ، بعد از خلال دندان بھترین مسواک و

ضدعفونی کننده طبیعی و مالش دھنده لثه ھا خواھند بود

کمترین کمک انسان دوستانه شما بازگویی این نوشته ها و در آگاه نمودن دیگران است.

چوپان با هوش (داستان کوتاه و خواندنی)

چوپانی مشغول چراندن گله گوسفندان خود در یک مرغزار دور افتاده بود. ناگهان سر و کله ی یک اتومبیل جدید کروکی از میان گرد و غبار جاده های خاکی پیدا شد. راننده ی آن اتومبیل که یک مرد جوان بسیار شیک پوش، با لباس های مارک دار سرش را از پنجره اتومبیل
بیرون آورد و پرسید: اگر من به تو بگویم که دقیقا چند راس گوسفند داری، یکی از آنها را به من خواهی داد؟

چوپان نگاهی به جوان تازه به دوران رسیده و نگاهی به رمه اش که به آرامی در حال چریدن بود، انداخت و با وقار خاصی جواب مثبت داد.

جوان، ماشین خود را در گوشه ای پارک کرد و کامپیوتر Notebook خود را به سرعت از ماشین بیرون آورد، آن را به یک تلفن راه دور وصل کرد، روی اینترنت وارد صفحه ی NASA شد، جایی که می توانست سیستم جستجوی ماهواره ای (GPS) را فعال کند. منطقه ی چراگاه را مشخص کرد، یک بانک اطلاعاتی با 60 صفحه ی کاربرگ Excel به وجود آورد و فرمول پیچیده ی عملیاتی را وارد کامپیوتر کرد. بالاخره 150 صفحه ی اطلاعات خروجی سیستم را توسط یک چاپگر مینیاتوری همراهش چاپ کرد و آنگاه در حالی که آنها را به چوپان می داد، گفت: شما در اینجا دقیقا 1586 گوسفند داری.


چوپان گفت: درست است. حالا همان طور که قبلا توافق کردیم، می توانی یکی از گوسفندها را ببری.

آنگاه به نظاره ی مرد جوان که مشغول انتخاب کردن و قرار دادن آن گوسفند در داخل اتومبیلش بود، پرداخت. وقتی کار انتخاب آن مرد تمام شد، چوپان رو به او کرد و گفت: اگر من دقیقا به تو بگویم که چه کاره هستی، گوسفند مرا پس خواهی داد؟

مرد جوان پاسخ داد: آری! چرا که نه؟

چوپان گفت: تو یک مشاور هستی.

مرد جوان گفت: راست می گویی، اما به من بگو که این را از کجا حدس زدی؟

چوپان پاسخ داد: کار ساده ای است. بدون اینکه کسی از تو خواسته باشد، به اینجا آمدی. برای پاسخ دادن به سوالی که خود من جواب آن را از قبل می دانستم، مزد خواستی. مضافا اینکه هیچ چیز راجع به کسب و کار من نمی دانی، چون به جای گوسفند، سگ مرا برداشتی!


علمی ترین تست بینایی سنجی

  1. ابتدا یکی از چشمهاتونو بگیرید. 
  2. ماوس رو به سمت ستاره ی قرمز حرکت بدید. 
  3. روی ستاره کلیک راست کنید. 
  4. سپس دکمه (select all) رو فشار دهید.
  5. حالا نتیجه رو ببینید.    

 *

 

 

باهوش!! 

 

 

     

 

هرکی هرچی ازت بخواد بدون 
 
 
 
 
 
 اینکه از مغزت کمک بگیری 
 
 
 
 
 انجامش میدی؟ 
 
   ;)
چشات مشکل نداره بلکه مغزت 
 
 
 مشکل داره 
 
 
  
.. Ha..HA..HA.. !!!  
 
 
خوب دیگه بسه. برو به کارت برس 
 
 
 
  ...
خود منم وقتی این رودیدم  ضایع شدم راستی 
 
 
 
  ..
اگه عصبانیتت فروکش کرده نظر بده

تست چشم پزشکی

گربه رو در عکس زیر پیدا کنید و تو نظرات جوابو بنویسید.  

 

http://www.redlink1.com/mydocs/new-group/16/02.jpg 

 

اگه نتونستید پیداش کنین،نیاز به چشم پزشک دارین